۱۳۹۴ تیر ۱۶, سه‌شنبه

تنها زاویه علنی سفر آمانو به ایران



چهارشنبه 17 تیر 
تنها زاویه علنی سفر آمانو به ایران
منصور امان
ابعاد تنگنای هسته ای که رژیم جمهوری اسلامی در آن گرفتار شده را از اینجا می توان مُحاسبه کرد که حتی برای چند روز نیز قادر به حفظ مواضعی که در آنها سنگر می گیرد، نیست.

هنوز دو هفته از حمله شدید رهبر جمهوری اسلامی به آژانس بین المللی انرژی اتُمی و مُخالفت قاطع با مشروط شدن تعلیق تحریمها به راستی آزمایی تعهُدات "نظام" توسُط آن نگذشته است که کارگُزاران وی با این نهاد در باره چگونگی اجرای شرط مزبور به مُذاکره نشسته اند.

آقای خامنه ای در ابتدای ماه جاری (2 تیر) ضمن اعلام موضع یاد شده، با هدف توجیه و مُستحکم کردن آن تاکید کرد به آژانس "بدبین" است و افزون بر آن، نهاد مزبور "تحت تاثیر قُدرتها است، مُستقل نیست و عادل هم نیست".

9 روز بعد، زمانی که کارگُزاران آقای خامنه ای به استقبال دبیرکُل آژانس می شتافتند، از این جبهه گیری سخت و فشُرده حتی نشانی نیز بر جای نمانده بود. ناسزاگو لب فرو بسته و شرمسارانه برای آقای آمانو دعوت نامه رسمی ارسال داشته بود.

چنین می نماید سُخنان تازه ای که "نظام" برای گفتن در باره شرط راستی آزمایی و ماهیت آژانس داشت، چندان برای آقای آمانو اعتنا پذیر بوده که وی با فاصله کوتاهی پس از بازگشت، لازم دید که پایوران و بازرسان آژانس را برای نقد کردن آن به تهران بفرستد.

ناگفته پیداست که این چرخش صد وهشتاد درجه ای را نمی توان به مفهوم تغییر رویکرد فریبکارانه و پنهان گرانه حُکومت پیرامون پروژه هسته ای خویش انگاشت. این امر فقط نشان می دهد که آقای خامنه ای با "قطار بی دنده و تُرمُز" پیشین حتی یک میلی متر هم نمی تواند جلو برود. این یافته، شامل "خط قرمزهای" ابداعی وی نیز که روی همین ریل سوار است، می شود.

همچون سایر بخشهای مُذاکرات هسته ای که به دور از چشم مردُم ایران و دیگر مردُمان جامعه جهانی جریان دارد، از جُزییات توافُقها بین "نظام" و آژانس نیز اطلاعی در دست نیست. با این حال سفر آقای آمانو به ایران و تحولات مربوط به آن دارای یک زاویه علنی هم هست و آن پیامی است که ارسال می کند و حکایت از آن دارد که حاکمان جمهوری اسلامی خود را به چنان گوشه مفلوکانه ای رانده اند که در اصل در موقعیتی نیستند که بتوانند برای طرف حسابهای خارجی شان شرط بگذارند و خط قرمز تعیین کنند.

در این راستا، با همان غلظت و حرارتی که آقای خامنه ای به وسوسه عادت کُهنه اش گرفتار می شود، به همان شدت نیز بی اعتبار تر و ژستهایش ریشخند آمیز تر می شود.

۱۳۹۴ تیر ۱۵, دوشنبه

شعار «زندگی بهتر با رفع تحریمها» یک فریب است



سه شنبه 16 تیر 
شعار «زندگی بهتر با رفع تحریمها» یک فریب است
زینت میرهاشمی
حسن روحانی در سخن پراکنی اش در دوشنبه شب 15 تیر، در توجیه بی ثَمر بودن کلید مشکل گشایش، به دادن شعار و طرح مفاهیم کلی به منظور فریب مردم و برای حفظ نظام بسنده کرد. حسن روحانی در استفاده از کلمات کلی شاهکار آفرید و مدعی شد که در «جامعه ای که بین فقیر و غنی فاصله زیاد باشد»، «در آن جامعه عدالت وجود ندارد.». معلوم نیست منظور از این حرف چیست؟ در جمهوری اسلامی عدالت را باید کجا جُست؟
اما نکته مهم سخن پراکنی او در پیوند دادن تحریمها با فقر، بیخانمانی و بیکاری موجود است. او طوری وانمود می کند که گویا همه نابسامانیها در ایران زیر سِیطَره ولایت فقیه با تحریمها آغاز شده و با پایان تحریمها، رونق و شکوفایی در اقتصاد و عدالت در جامعه برقرار خواهد شد.

روحانی مثل همه همقطاران اش به اصل موضوع نمی پردازد. به چرایی تحریمها پاسخ نمی دهد و در مورد تعطیلی مهمترین واحدهای تولیدی، منجمله واحدهای صنعت نساجی و تعطیل شدن بیش از 70 درصد از واحدهای تولیدی سکوت می کند. او حرفی در مورد بحران اقتصادی که در دوران اوج درآمدهای نفتی و قبل از تحریمها به وجود آمده هم حرفی نمی زند. او در مورد خصوصی سازیها که به فرمان ولی فقیه اجرا شد و اقتصاد شبه دولتی و رانتی را گسترش داد هم حرفی نمی زند و معلوم نمی کند که این بحرانها چه ربطی به تحریمها دارد؟
شعارهای روحانی در دفاع از برنامه های دولت اش برای کاهش رکود و تورم و بهتر کردن اوضاع اقتصادی یک فریب است. زیرا در فراسوی بودن یا نبودن تحریمها، بودجه سال 94 مانند بودجه های قبلی، توسعه فقر، افزایش فاصله طبقاتی، عمیق کردن فاصله فقر و ثروت را برای مردم تولید می کند. نگاهی به آمار افزایش بودجه نظامی نسبت به بودجه درمان، آموزش و بهداشت، دستپخت حسن روحانی و پوچی وعده های فریب کارانه او را بر ملا می سازد. هزینه های انجام عملیات تروریستی و آشوب گرایانه در منطقه در بودجه سال جاری با نام نهادهای مختلف به تصویب مجلس رسیده است. پس روشن است که برداشتن تحریمها و بازگشت پول نقت و گاز به خزانه دولت، نه برای توسعه عدالت بلکه برای توسعه نظامیگری بیشتر جهت جبران اثرات نوشیدن جام زهر مصرف خواهد شد. 

۱۳۹۴ تیر ۱۴, یکشنبه

دفاع خامنه ای از اختلاس علمی احمدی نژاد


یکشنبه 14 تیر 1394 
دفاع خامنه ای از اختلاس علمی احمدی نژاد
زینت میرهاشمی
استفاده اقوام، آقازاده ها و نزدیکان احمدی نژاد از بورسیه، با استیضاح وزیر علوم دولت روحانی بیشتر افشا شد. این بورسیه بگیران که بدون داشتن صلاحیت علمی صاحب مدرک شده اند، گوشه ای از فساد حکومت در بخش آموزش عالی را نشان می دهد. در تابش اندکی نور به تاریکخانه اسرار رژیم ملاها، لیست 539 تن که مدرکهای قلابی شان را با استفاده از بورسیه های غیر قانونی گرفته اند برملا شد.
حفظ اسامی این بورسیه بگیران غیر قانونی در پس ژست بِگَم بِگَم همچنان پنهان و از اسرار نظام محسوب می شود و همه پایوران رژیم به حفظ این اَسرار پایبند هستند.
خامنه ای در سخن پراکنی خود در روز شنبه 13 تیر ماجرای افشا شدن بورسیه های غیر قانونی را «یکی از مصداقهای سیاست بازی در دانشگاهها» و از «غلط ترین کارهای چند سال اخیر» شِمرد.
خامنه ای که در تمامی دوران صدارت گُماشته اش (احمدی نژاد) تمام قد از وی دفاع کرد، اینک در برابر افشای گوشه هایی از بخور بخورها، چپاولها و فسادهایی که در دوران احمدی نژاد انجام شده، سکوت پیشه کرده است. بر همین منظر وی ضمن دفاع از «فساد علمی» دوره احمدی نژاد به کسانی که این موضوع را افشا کرده اند انتقاد کرده که چرا این ماجرا را علنی کرده اند. 

۱۳۹۴ خرداد ۳۰, شنبه

تجاوز گروهی به کودکان کار و تجاوز به عنوان ابزار شکنجه



یکشنبه 31 خرداد 
تجاوز گروهی به کودکان کار و تجاوز به عنوان ابزار شکنجه
زینت میرهاشمی
خبر تجاوز گروهی به یک دختر 11 ساله در تهران، موجی از خشم و ناباوری را برانگیخت. این تجاوز وحشیانه به یک کودک کار حتی برخی از پایوران رژیم را هم به موضع گیری کشانید. اینگونه رویدادها که در شمار آسیبهای اجتماعی به طور ویژه زنان را مورد تهدید قرار می دهد، اگر چه می تواند در چار گوشه جهان اتفاق بیفتد، اما وقوع آن در ایران ویژگیهایی دارد که قابل تامل است.
به دنبال پخش این خبر، رئیس مرکز تحقیقات ایدز، اعلام کرد که بیشترین راه ابتلا کودکان کار و خیابان به ایدز از طریق تجاوز جنسی است. وی در گفتگو با ایلنا گفت؛ آزمایش بیماری ایدز در میان کودکان کار ما بین سن 10 تا 18 ساله، 4 تا 5 درصد مثبت بوده است.

پدیده گستردگی کودکان کار در شهرهای بزرگ و به ویژه تهران خود حکایتی دردناک و نشان دهنده فقر و تنگدستی مردم است. از سویی دیگر عدم حفاظت از این کودکان، نبودن تامینهای اجتماعی برای کودکان زیر 18 سال و نبود تحصیل اجباری و .... کودکان کار را تبدیل به نیروی کار رسمی کرده و رژیم ولایت فقیه به جای از بین بردن این پدیده، استثمار کودکان را نهادینه کرده است. تجاوز به زنان در هر شکلی محکوم است و باید از گسترش این گونه جنایتها جلوگیری شود. اما وقتی ماموران ولی فقیه در زندانها از تجاوز به عنوان ابزار شکنجه در مورد زنان استفاده می کنند، وقتی شکنجه گران، زنان زندانی را به عنوان ملکی که تصرف کرده به آنان تجاوز می کنند، وقتی دختران خردسال و باکره با حکم خمینی و جلادان قبل از اعدام به زور به عقد پاسداران وحشی و تجاوز گر در می آیند، طبیعی است که چنین تجاوزاتی با سکوت حکومت همراه باشد.

مولاوردی، معاون امور زنان دولت روحانی که خود یک زن است در اعتراض به این که چرا سرانجام زنان به ورزشگاه راه نیافتند به موضوع تجاوز گروهی اشاره می کند. وی می گوید: «چرا باید تمام بار اسلامیت نظام بر دوش زنان گذاشته شود». وی که به عنوان یک زن در رکاب نظام ضد زن فعالیت می کند به خوبی می داند که قوانین جمهوری اسلامی تبعیض بر زنان را نهادینه کرده و اسلام بنیادگرای ولایت فقیه برابری زنان با مردان را با نابودی نظام یکی می داند. 

۱۳۹۴ خرداد ۱۹, سه‌شنبه

شکست رویای اردوغان برای احیای امپراطوری عثمانی



سه شنبه 19 خرداد 
شکست رویای اردوغان برای احیای امپراطوری عثمانی
زینت میرهاشمی
برآمد انتخابات پارلمانی ترکیه در روز یکشنبه 17 خرداد و راهیابی حزب دموکراتیک خلفها به پارلمان (حداقل 80 کرسی)  رویدادی شگف انگیر و تحولی مثبت به سود صلح و نیروهای مترقی در ترکیه و منطقه خواهد بود. مردم ترکیه با ضربه به قدرقدرتی اردوغان، رویاهای اردوغان برای تغییر فانون اساسی و حرکت به سمت احیای امپراطوری عثمانی از طریق تبدیل نظام پارلمانی به نظام ریاستی را خنثی کردند.
اردوغان در دوران صدارت اش، جنبش جوانان، نیروهای مترقی چپ و جنبش کردها را به طور فعال سرکوب می کرد. وی برای قطعی کردن تصمیات اقتدارگرایانه خود برای کسب اکثریت پارلمان خیز برداشته بود. خروجی صندوقهای رای خط بطلان بر نقشه اردوغان کشید.
اردوغان در یک نظام سکولار به قدرت رسید و درجهت رشد بنیادگرایی اسلامی و دیکتاتوری سیاسی حرکت کرد. ریزش اقتدار او و قدرت گیری حزب دموکراتیک خلقها که یک تشکل جبهه ای با گرایش چپ است، می تواند چشم اندازهای امید بخش تری را برای رشد نیروهای مترقی و صلح طلب به وجود آورد.

نطرهای متفاوتی در مورد صعود راستگرایان افراطی همزمان با صعود چپها و کردها وجود دارد. بررسی این نظرها در اندازه فراسو نیست. اما نظری که رشد نیروهای چپ را خطری دانسته و رشد نیروهای راست را محصول رشد نیروهای چپ بداند نظریه ای ارتجاعی و چپ ستیز است که مانع ترقی و عدالت است.

به نظر می رسد این تحول که برخی از آن را زلزله سیاسی می نامند مورد استقبال دیکتاتوری ولایت فقیه قرار گرفته است. رژیم ایران فکر می کند این تحول به سود دیکتاتوری بشار اسد خواهد شد. اما مردم سوریه اشتباه بودن این ارزیابی را نشان خواهند داد و مرزهای رژیم ولایت فقیه با طوفان تحولات شگرف درهم شکسته خواهد شد.
روزنامه اعتماد با چاپ عکس بزرگ اردوغان نوشت: «برنده ناکام با آرزوهای ناتمام». قانون نوشت: «کاخ رویاهای سلطان اردوغان فرو ریخت». عصر ایرانیان نوشت:«ضربه سخت به بلندپروازیهای اردوغان». رسالت  نوشت:«اسلام سکولار در ترکیه آچمز شد». این تیترها از این جهت قابل توجه است که می تواند روزی در تیتر روزنامه ها نام خامنه ای جایگزین اردوغان شود.
با سهیم شدن در خوشحالی نیروهای مترقی ترکیه، امید است که این رویداد و صعود حزب خلقهای ترکیه «وسیله ای برای صلح و آزادی و دموکراسی در ترکیه شود» (جمله صلاح الدین دمیرتاش رهبر حزب دموکراتیک خلقها». 

۱۳۹۴ خرداد ۱۶, شنبه

دست قاتلان از جوانان مهاباد کوتاه!



شنبه 16 خرداد 
دست قاتلان از جوانان مهاباد کوتاه!
لیلا جدیدی
هرگاه و در هرگوشه و کنار سرزمین ایران مردم جان به لب رسیده علیه تجاوز به حقوق، آزادی و کرامت انسانی خود دست به اعتراض می زنند، حکومت بدون درنگ و بی هیچ گونه بررسی، مقصر را شخص آسیب دیده و اعتراضات را "تحریک احزاب" و به "نیابت از سرویسهای بیگانه و اطلاعاتی خارجی" و از این قبیل نسبت می دهد. خودکشی فریناز خسروانی و اعتراضات مردم مهاباد نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. این بار از صندوق پرونده سازی رژیم عده ای "تروریست" وابسته به حزب دمکرات و کومله بیرون آمده است.

وزارت اطلاعات در بیانیه ای اعلام کرده است که "با هوشیاری سربازان گمنام امام زمان اعضای یک تیم تروریستی که برای اقدامات خرابکارانه وارد ایران شده بودند دستگیر شدند".

این خبرسازی پس از آن صورت می گیرد که مقامات جمهوری اسلامی اعتراضات مردم مهاباد را به "کشورهای خارجی" و "عوامل برون مرزی" منتسب کردند.

جمهوری اسلامی به هر نیرنگ و دروغی پناه می برد، در حالی که به نظر می رسد راحت ترین کار، دستگیری مزدور تجاوزگر و مجازات عادلانه وی می باشد؛ یک برخورد طبیعی رایج در اکثر نقاط جهان.

حال پس از آنکه برای ماله کشی این جنایت، انواع اتهامات بیشرمانه را به این دختر جوان زدند، به پیگرد معترضان و پرونده سازی علیه آنها روی آورده اند.

آقای مصطفی هجری، دبیر اول حزب دمکرات کردستان ایران، ضمن رد اتهامات رژیم، پشتیبانی احزاب کرد را تایید کرده اما اعتراضات مهاباد را نتیجه "تجاوز به حقوق مردم و نه معلول تحریکات احزاب سیاسی" توصیف می کند. همچنین آقای عبدالله مهتدی، دبیر کل کومله کردستان ایران"، تظاهرات خشم آگین مردم مهاباد" را برخاسته از نارضایتی عمیق درون خود مردم دانسته و تاکید می کند که احزاب کرد در شهرهای کردستان بانفود هستند و در میان معترضان نیز وجود دارند. وی اعتراضات را عدالت خواهی مردم توصیف کرده که جریان او از آن حمایت کرده است.

تروریست سازی جمهوری اسلامی پس از دستگیری و بازداشت جوانان معترض در مهاباد اقدامی کاملا مزورانه و ناشیانه برای زهر چشم گرفتن از مردم و بیمه خود در برابر اعتراضهای آینده است. جمهوری اسلامی این بار نیز مانند همیشه به اثبات می رساند که مدافع عاملان هر جنایتی است که قربانیان آن را مردم تشکیل می دهند.

۱۳۹۴ خرداد ۱۵, جمعه

جنگ قُدرت در قبرستان خُمینی



آدینه 15 خرداد 
جنگ قُدرت در قبرستان خُمینی
منصور امان
مراسم سالمرگ آیت الله خُمینی به صحنه زورآزمایی بازماندگان وی تبدیل شد. این تریبون دوره ای که "نظام" برای برپا داشتن آن هزینه گزافی صرف می کند، در سال جاری بیش از همه میزبان بُحران سیاسی در ساختار قُدرت جمهوری اسلامی بود.

در همان حال که جناح میانه حُکومت تلاش می کند امتیاز انحصار وراثت آقای خُمینی را به دست بیاورد و نقش آفرینی موثر در مراسم سالمرگ او می توانست به گونه نمادین این ادعا را پُر رنگ تر کند، باند ولی فقیه با تمام نیرو برای برهم زدن این نقشه خیز برداشت.

اعضای این باند با ایجاد تشنُج و به راه انداختن درگیری لفظی در جریان سُخنرانی آقایان حسن روحانی و حسن خُمینی، میدان را از دست آنها بیرون آورده و خود به بازیگر فعال بدل شدند.

جالب اینجاست که بر اساس گُفته برخی حاضران، برهم زنندگان معرکه برخلاف روال معمول، حتی اصراری به پوشیده نگه داشتن هویت خود نیز نداشته اند و ماموریت سپُرده شده را در "لباس فُرم" انجام داده اند. این یک قُدرت نمایی آشکار است که هدفی جُز تحقیر باند رقیب و به رُخ کشیدن ناتوانی آن به چشم اعضا و پُشتیبانانش ندارد.

علت درگرفتن این نزاع شدید و نمایان در سالمرگ آقای خُمینی را می بایست در فراسوی اختلافات موجود گرد مسایل روز جُستُجو کرد.

جناح میانه حُکومت، از رهبر پیشین "نظام" برای به حاشیه راندن رهبر فعلی و ساییدن آتوریته وی بهره می گیرد. هر اندازه که آیت الله روح الله خُمینی در تبلیغات جناح میانه و برای مثال در خاطرات آقای رفسنجانی برجسته تر گردد، رُل و جایگاه آقای خامنه ای که رهبری اش را نه مدیون صلاحیت و توانایی خویش بلکه، خاطره گویی و احضار روح است، خُرد تر به چشم می آید و به این اعتبار نیز پیروی از وی و سیاستهایش چالش پذیر تر خواهد بود.

هوو تراشی جناح میانه حُکومت فقط به ارایه یک تصویر ساختگی و مُد روز از رفتار و کردار و دیدگاه های آقای خُمینی محدود نمی شود. در این میان آنها تلاش می کنند به این شوکت ذهنی، قالب عینی نیز بدهند؛ هدفی که در مُجلل سازی گور آقای خمینی نمایان گردیده و موجب برآشُفتگی باند آقای خامنه ای و انتقادهای آن شده است.

باند ولی فقیه نمی تواند به رُقبایش اجازه بالا رفتن از نردبان خُمینی را بدهد و آنها نیز در مُقابل، چاره ایدیولوژیک دیگری برای کوچک و مشروط کردن اینان و قُدرت مُطلقه شان ندارند. جدال این دو، جنگ در زمین مُردگان و بی ارتباط با جامعه ای است که از این قبرستان "نظام" شده و مُتولیان محضری و ادعایی آن سالهاست فاصله گرفته است.

۱۳۹۴ خرداد ۱۳, چهارشنبه

هُشدارهای بهداشتی یک ناقل ویروس

هُشدارهای بهداشتی یک ناقل ویروس
منصور امان
فراسوی خبر...چهارشنبه 13 خرداد
نقل از سایت های ایران نبرد و جنگ خبر....
http://www.jonge-khabar.com/news/articled.php?id=3699
پایوران سیاسی و نظامی رژیم مُلاها به مُوازات اعلام خطر پیرامون کشیده شدن جنگهای فرقه ای به داخل مرزهای ایران، به مُداخله نظامی در کشورهای بُحران زده و شُعله ور نگه داشتن آتش از کُنترُل خارج شده این جنگها ادامه می دهند.
در تازه ترین اقدام تنش برانگیز، رژیم ولایت فقیه به گونه رسمی وارد درگیری نظامی در اُستان الانبار عراق شده است. تنها ساعاتی پس از سُقوط شهر رُمادی، مرکز اُستان مزبور، به دست گروه "حُکومت اسلامی"، پاسدار دهقان، وزیر دفاع رژیم مُلاها نیز برای اعلام پُشتیبانی از جنگ با آن وارد عراق شد. همزمان، گُسیل باندهای مُسلح شیعه عراقی وابسته به جمهوری اسلامی به منطقه درگیری نیز آغاز گردید.
با توجُه به سیاست توسعه طلبانه رژیم ولایت فقیه و نیز تجربه عملکرد جنایتکارانه مُزدوران بومی اش، ورود اینان به بُحران زیر عُنوان "آزاد سازی" الانبار، مفهوم دیگری جُز افزودن فاکتورهای بیشتر به تنش موجود و تشدید ستیز فرقه ای ندارد. جمهوری اسلامی از "حُکومت اسلامی" برای گُسترش نُفوذ خود در عراق بهره برداری می کند و این در عمل به معنای تلاش خونبار برای تغییر جُغرافیای انسانی این کشور فروپاشیده و یا دستکم ایجاد پایگاه های اشغال در مناطق تصرُف شده است.
ترجُمه عملی این سیاست برای جمعیت سُنی منطقه های "آزاد شده"، قتل و پیگرد غیرنظامیان، آتش زده شدن خانه ها یا ویران سازی آنها، غارت اموال و کالاها در شهرها و مصادره زمین در روستاها و به بیان دقیق تر، سُکونت ناپذیر سازی شهرها و روستاها برای آنها می باشد. حاکمان ایران و مُزدوران بومی آنها به این ترتیب نه فقط زمین را برای ریشه دواندن و گُسترش درگیریهای فرقه ای غنی سازی می کنند، بلکه راه را برای تولید و پراکندن نفرت و دُشمنی پایدار بین ملتها و همسایگان در این منطقه پُرآشوب هموار می سازند.
با همین متُد خطرناک و ویرانگر، رژیم جمهوری اسلامی برای حفظ نُفوذ خود در سوریه در تلاش است. رژیم مُلاها و شُعبه لُبنانی آن، حزب الله، به گونه سیستماتیک در حال تصفیه قومی جمعیت سُنی در امتداد نوار مرزی بین لُبنان و سوریه هستند. دستور کار آنها برای "آزاد سازی" کوهستانهای "قلمون"، نُسخه دیگری از راهنمای عمل عراق است که در راس آن قتل و کُشتار ساکنان، کوچ اجباری، تخریب منازل، غارت و از هستی ساقط کردن مردُم قرار دارد.
هُشدار رهبران و پایوران جمهوری اسلامی پیرامون خطرهایی که خود می آفرینند و یا به آنها دامن می زنند، فریبکارانه است و با هدف خاک پاشیدن به چشم مردُم ایران ابراز می گردد که اُستخوان آنها زیر فشار هزینه ماجراجوییهای خارجی "نظام" در حال خُرد شدن است.
رژیم بُنیادگرای ولایت فقیه با کشت و فعال کردن ویروس اختلافها و تضادهای فرقه ای و مذهبی به یکی از کانونهای اصلی بُحران منطقه بدل گردیده است. این رژیم ناقل، در سوریه، لُبنان، عراق، یمن و هر نُقطه زیست دیگری که امکان پا نهادن بدان را بیابد، بخش جُدایی ناپذیری از مُشکل است.

۱۳۹۴ خرداد ۱۲, سه‌شنبه

رژیم کشتار و اُردوگاههای مرگ



سه شنبه 12 خرداد 
رژیم کشتار و اُردوگاههای مرگ
زینت میرهاشمی
سیاهچالهای رژیم بیش از هر زمان به اُردوگاههای مرگِ فرزندان مردم ایران تبدیل شده است. در حالی که مجرمان دانه درشت و مافیای مواد مخدر به راحتی از چوبه های دار جمهوری اسلامی جان سالم به در می برند، جوانان محروم و آسیب دیدگان جامعه بدون برخورداری از امکان دفاع، قربانی خشونت بی حَد و مرز رژیم کشتار می شوند.
ففط در سحرگاه روز دوشنبه 12 خرداد، 17 زندانی به صورت دسته جمعی اعدام شدند. 13 زندانی در قزل حصار و 4 زندانی در ارومیه. یک زندانی در قزل حصار کرج قبل از سر به دار شدن با ایست قلبی جان خود را از دست داد. 2 تن دیگر در زندان ساری اعدام شدند. ولایت خامنه ای در گرداب بحرانهای مرگبار و برای مهار جامعه به این شیوه ضد انسانی متوسل می شود. امری که به شدت محکوم است.
بر اساس اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران، در روزهای 2 تا 8 خرداد امسال، 31 زندانی در شهرهای کرج، تبریز، کرمان، گچساران، مشهد و اردبیل اعدام شدند.
اجرای قوانین قرون وسطایی از جمله قصاص، سنگسار، چشم درآوردن، دست بریدن توسط رژیم ولایت فقیه در 37 سال گذشته نتوانست میزان جرائم و آسیبهای اجتماعی را کاهش دهد. بر اساس داده های آماری نهادهای حکومتی، میزان اعتیاد و جرمهای دیگر گسترش یافته و سن استفاده مواد مخدر و قتل کاهش پیدا کرده است. در حکومتی فاسد که جوانان را به جرم دگر اندیشی به حبس، شکنجه و دار محکوم می کنند، طبیعی است که اعتیاد و هر آن چه جوانان را از حوزه سیاست و فعالیتهای اجتماعی دور نگاه دارد رشد می کند و این دلخواه حکومت هم است. اعدامهای فله ای پنهان و آشکار و یا در ملاء عام برای حفظ جان دانه درشتها و سرپوش گذاشتن بر فعالیتهای مافیای اصلی مواد مخدر است. این اعدامها هیچ مساله ای از مردم را حل نمی کند و فقط برای امنیت نظام و چپاولگران اجرا می شود.

۱۳۹۴ اردیبهشت ۱, سه‌شنبه

پولهای کثیف و بورسیه ها، بِگَم بِگَم


سه شنبه اول اردیبهشت 
پولهای کثیف و بورسیه ها، بِگَم بِگَم
زینت میرهاشمی
بگم بگم و تهدید به ریختن پَتِه همدیگر روی آب و همزمان جلوگیری از نورانداختن به تاریکخانه ولایت، یکی از رمز و رازهای نظام جهل و نیستی ولایت فقیه است. همه دست اندرکاران در قدرت به اندرون و پستوهای نظام اشراف داشته اما حاضر نیستند نوری به این تاریکخانه بتابد.
استفاده نورچشمیها و فرزندان دانه درشتهای نظام از بورسیه های غیر قانونی در کشمکش درونی، موجب عصبانیت عده ای از خودیها شده است.
بورسیه های غیرقانونی نوعی دزدی از ثروت عمومی و گسترش تبعیض در بهره وری از امکانات آموزشی است. این دزدی مانند دزدیهای دیگر تا کنون پیگیری نشده است. همه ی خودیها می دانند و یا چشم بسته هم می توانند بنویسند که چه کسانی از این بورسیه ها استفاده کرده اند. اما کسی حاضر نیست اسامی را رو کند و فقط با توپ و تَشَر همدیگر را تهدید می کنند. یک نمونه آن تهدید عضو کمیسیون امنیت مجلس رژیم در مورد بورسیه های غیر قانونی است. وی هشدار می دهد که «اگر لازم باشد؛ اسامی افراد حتی نمایندگانی هم که در این لیست قرار دارند و از این رانت استفاده کرده اند را اعلام خواهیم کرد.» عجب!
در روز روشن یک مجلس نشین از دزدی رانت خواران مجلس نشین آگاهی دارد اما اسامی آنها را از مردم پنهان می کند. این مردم هستند که غریبه هستند و این اسامی را نباید بدانند.
نمونه ای دیگر از این توپ در کردن، سخن پراکنی مجلس نشین از خوی است. این به اصطلاح نماینده در مصاحبه با «روزنامه اعتماد» روز دوشنبه 31 فروردین، در رابطه با خرج پولهای کثیف در انتخابات که از طرف وزیر کشور روحانی مطرح شده گفت که؛ حاضر است اون افراد مورد نظر وزیر یعنی دارندگان پولهای کثیف را با «مصداق و اسم افراد و سند» معرفی کند. باز هم عجب! این چه حکایتی است که توپهای تو خالی و بی خطر به هم شلیک می کنند.
برآمد این بگم بگمها و تهدیدهای تو خالی، ترس مشترک حافظان نظام پوسیده از خشم سازمان یافته مردمی است. پس حفظ تاریکی خانه اشباح به نفع همه  ی باندهای درون قدرت است. 

۱۳۹۴ فروردین ۳۰, یکشنبه

دولت حسن روحانی به سپاه باج می دهد



یکشنبه 30 فروردین 
دولت حسن روحانی به سپاه باج می دهد
زینت میرهاشمی
به گزارش روز سه شنبه 25 فروردین خبرگزاری حکومتی ایسنا، دولت حسن روحانی قرارداد بزرگی با قرارگاه خاتم النبیا در مورد امور بهداشتی بسته است. پایوران رژیم سقف همکاری مشترک وزارت بهداشت با قرارگاه متعلق به سپاه پاسداران را تا 5 هزار میلیارد تومان تخمین زده و از آن به عنوان یک توافق بزرگ و شیرین بین دولت روحانی و قرارگاه فوق یاد می کنند. جهانگیری معاون اول حسن روحانی می گوید: «70 هزار میلیارد تومان از پروژه های مهم کشوری در اختیار قرارگاه خاتم النبیا به عنوان پیمانکار قرار گرفته است».
قرارگاه خاتم النبیا متعلق به سپاه پاسداران، به گفته نماینده ولی فقیه در این نهاد، فقط 3 هزار پاسدار در آن فعالیت می کنند. البته این 3 هزار کارمند کسانی هستند که تحت عنوان سپاهی حقوق بگیر این نهاد هستند. به این تعداد باید باند مافیای این قرارگاه را هم اضافه کرد.
نظامی کردن اقتصاد ایران و افتادن شریانهای اقتصاد در دست سپاه پاسداران البته امر تازه ای نیست. این پدیده حتا مورد نقد و انتقاد برخی از افراد درون هرم قدرت قرار گرفته است. قراردادهای کلان و ریختن ثروت مردمی از جانب دولت به جیب سپاه امری مداوم است. قرارداد امور بهداشتی با سپاه بار دیگر بر پوچی حرفهای حسن روحانی صحه گذاشته و ادعاهای پُفکی او در مهار بحران اقتصادی را نشان می دهد.
حسن روحانی روز پنجشنبه 27 فروردین در بازدید از اسکله کاسپین که از پروژه های بزرگ این قرارگاه است و قرار است به مرکز صادرات تبدیل شود، نوید توسعه اقتصادی بر پایه صادرات از این بندر را داد. یعنی ساخت اسکله کاسپین و به دست گیری راه مهم صادرات در دست این قرارگاه قرار خواهد گرفت. این وعده حسن روحانی برای سال 94 است.
عملکرد پوشالی حسن روحانی در رابطه با کوتاه کردن دست مافیای سپاه پاسداران نشان می دهد که او موافق این است که همه مظاهر قدرت در دست سپاه باشد. روحانی گفته بود اگر چنین شود، ابوذر و سلمان هم فاسد می شوند. بنا به این گفته، این حسن روحانی است که با باج دادن به سپاه به فساد دامن می زند.

۱۳۹۴ فروردین ۲۹, شنبه

تصویب طرح سنای آمریکا و واکنش روحانی، مکانیسمهای تحمیق توده ها



شنبه 29 فروردین-
لیلا جدیدی :
تصویب طرح کمیته روابط خارجی سنا مبنی بر لزوم بررسی و نظارت بر توافق اتمی در کنگره آمریکا و سخنان فریبکارانه روحانی در واکنش به آن، هر دو مکانیسمهایی هستند که برای تحمیق و فریب مردم به کار برده می شوند. در حالی که هدف محافظه کاران که اکثریت را در مجلس نمایندگان آمریکا دارند، تقسیم اعتبار به میخ کشیدن جمهوری اسلامی با آقای اوباما است، روحانی روی منبر روضه خوانی کرده و مزورانه مشت "حق مسلم" به سینه می کوبد.

از زمان روی کار آمدن اوباما، محافظه کاران که با رسواییهای سیاست خارجی دوران جورج دبلیو بوش رو سیاه از آب در آمده بودند، علیه او که نه تنها از حزب مقابل، بلکه از نژادی دیگر هم بود، به خصومت و کارشکنی پرداختند. رفتار این حزب آنچنان مفتضحانه بوده که حتی طرفداران خود را نیز شرمسار کرده اند.

محافظه کاران نخست به سختی تلاش کردند تا یک تحول هر چند ناچیز در سیستم بهداشت و درمان به نام اوباما ثبت نشود و سپس نیروی خود را بر آن گذاشتند که امتیاز توافق هسته ای و کوتاه شدن دست رژیم از دستیابی به سلاح هسته ای به حساب اوباما ریخته نشود. رییس جمهور آمریکا نیز برای ثبت نام خود در جریده تاریخ به عنوان باعث و بانی این امر از هیچ کوششی دریغ نکرد تا سرانجام بازهم مانند تمامی موضوعات دیگر تسلیم شد. بنابراین، این طرح بیش از آنکه اهمیت چندانی در روند هسته ای داشته باشد، به درد مصرف داخلی و نزاعهای درونی طبقه حاکم آمریکا می خورد.

از سوی دیگر روحانی در واکنش به این طرح، مردد بین رفتن به جلد گوسفند یا گرگ، سرانجام به لباس دومی درآمده و ضمن آنکه برای دل خوش کردن و "همدلی" با رقیبان سنگ "حق مسلم" را به سینه می زند، انگشت "اتمام حجت" را نیز برای آمریکا بالا می برد و معترضانه می گوید: "ما به شما می گوییم طرف ما، سنای آمریکا و مجلس نمایندگان این کشور نیست، بلکه طرف ما یک مجموعه به نام گروه ١+5 است."

گویا آقای روحانی اینکه در دوران کمپین انتخاباتی خود گفته بود "آمریکاییها کدخدا هستند" و "اروپاییها از آقا اجازه می گیرند و بهتر است با آمریکاییها مساله را حل کنیم" را مانند بقیه حرفهایش فراموش کرده و حالا دیگر آمریکا را بیشتر از یکی از 6 به حساب نمی آورد!

اگر چه هر دو طرف برای تحمیق توده مردم حرف می زنند و در پنهان منافعی دیگر دارند، اما طرح سنای آمریکا فوایدی هم برای شفاف کردن مذاکرات سری هسته ای دارد. بر اساس طرح مصوبه سنا، مجلس نمایندگان آمریکا در جریان ریز مذاکرات و توافقهای انجام شده قرار خواهد گرفت. افزون بر این نیز به گزارشهای مداوم و حاوی جزییات درباره مواردی نظیر حمایت جمهوری اسلامی از تروریسم و یا موشکهای بالستیک آن دسترسی خواهد داشت.

همه می دانند که هیچ پچ پچی در جمع پانصد نماینده کنگره برای مدتی طولانی داخلی و پنهان باقی نمی ماند.

۱۳۹۴ فروردین ۲۸, جمعه

"همدلی و همزبانی"؛ آتش بسی در کار نیست


آدینه 28 فروردین 
"همدلی و همزبانی"؛ آتش بسی در کار نیست
منصور امان
یک درگیری شدید در مرکز قُدرت، چشم اندار موفقیت پروژه آقای خامنه ای را برای به سُکوت کشاندن مُنتقدان "خودی" که زیر تابلوی "سال همدلی و همزبانی" به پیش می برد، تیره و تار نشان می دهد.

حمله تُند آقای اکبر رفسنجانی، رییس مجمع تشحیص مصلحت نظام، به باند ولی فقیه صحنه سیاسی جمهوری اسلامی را دُچار یک تلاطُم شدید کرده است. پایوران ارشد و درجه دو باند مزبور به شتاب در برابر این هُجوم واکُنش نشان داده اند و به نوبه خود وی را آماج حمله قرار داده اند.

حساسیت بیت و ابواب جمعی آقای خامنه ای به تازه ترین حمله جناح رقیب را می توان از به میدان آمدن سرکرده سپاه پاسداران برای موضعگیری دریافت. آقای جعفری که چنین می نمود زیر فشار شدیدی قرار دارد، ظاهرسازیهای معمول پیرامون "ممنوعیت دخالت نظامیان در سیاست" را به کنار نهاد و در برابر آقای رفسنجانی جبهه گشود. واکُنش وی با تهدیدهای زیرمجموعه قضایی دستگاه اطلاعاتی – امنیتی همراه بود که ابتدا توسُط سُخنگو و سپس رییس آن آقای صادق لاریجانی ابراز گردید.

با آنکه مُنتقدان آقای رفسنجانی تلاش می کنند علت اصلی برآشُفتگی خویش را پنهان کنند و در عوض موارد دیگری در سُخنان وی را پایه حمله قرار داده اند، اما پیداست که بیش از هر چه، طرح دوباره تقلُب انتخاباتی باند ولایت در سال 88 از سوی آقای رفسنجانی و هراس مرگبار از درگرفتن بحث و مُشاجره کُنترُل ناپذیر در این باره، آنان را بر سر خشم آورده است.

اشاره آقای رفسنجانی به این پرونده ی گشوده مانده و آثار آن، همه اُمیدهای آقای خامنه ای و همدستانش مبنی بر ایجاد گروه "همزبان" برای خواندن غزلهای سرود شده "آقا" را به یاس بدل کرده است. آنها تلاش می کنند با فراخوان آتش بس "همدلی"، نه فقط شکست خُردکننده ماجراجویی هسته ای را زیر این لحاف پنهان کنند، بلکه آثار منفی آن برای موقعیت خود در هیرارشی قُدرت را نیز به پایین ترین میزان برسانند.

ترفند "همه باهم" آقای خامنه ای ره به جایی نمی برد؛ نه فقط بدان سبب که جناح میانه حُکومت فُرصت به دست آمده از منافع شکست خارجی حریف را به سادگی و تحت هیچ عُنوان فریبنده ای از دست نمی دهد، بلکه و بیش از همه از آن رو که باند ولی فقیه فقط با تهاجُم و نه با "همدلی" خواهد توانست از زیر ضرب بیرون بیاید و خود را از خطر برهاند.

http://www.jonge-khabar.com/news/articled.php?id=3651

۱۳۹۳ بهمن ۲۰, دوشنبه

بیانیه سازمان چریکهای فدایی خلق ایران به مناسبت 19 بهمن 44 مین سالگرد حماسه و رستاخیز سیاهکل

بیانیه سازمان چریکهای فدایی خلق ایران به مناسبت 19 بهمن 44 مین سالگرد حماسه و رستاخیز سیاهکل
http://www.iran-nabard.com/…/1393%20bayanieh%2019%20bahman.
در شامگاه 19 بهمن سال 1349 یک گروه چریکی به پاسگاه ژاندارمری شهرک سیاهکل (در استان گیلان) حمله کرده و با این عمل انقلابی، تولد جنبش نوین کمونیستی و جنبش پیشتاز فدایی را اعلام کردند.
این اقدام جسورانه و بن بست شکن، آذرخشی روشنایی بخش در شبانگاه تیره و تار دیکتاتوری بود که توانست ضربه ای جدی به فضای اختناق وارد کند.
رژیم شاه در واکنش به عملیات سیاهکل، به سرکوب گسترده روی آورد. رفقا مهدی اسحاقی و محمد رحیم سماعی طی عملیات پس از 19 بهمن به شهادت رسیدند و رفقا غفور حسن پور اصیل، علی اکبر صفایی فراهانی، احمد فرهودی، جلیل انفرادی، محمدعلی محدث قندچی، ناصر سیف دلیل صفایی، هادی بنده خدا لنگرودی، شعاع الدین مشیدی، اسکندر رحیمی مسچی، محمدهادی فاضلی، عباس دانش بهزادی و هوشنگ نیری در بیدادگاههای نظامی به اعدام محکوم و در روز 26 اسفند همان سال به جوخه های اعدام سپرده شدند.
مشعلی که مبارزان انقلابی در سیاهکل برافروختند و پژواک پیکاری که پیشتازان جنبش فدایی آغاز کردند، آگاه ترین و پیشرو ترین زنان و مردان ایران زمین که قلبشان برای آزادی و سوسیالیسم می طپید را به گرد سازمان چریکهای فدایی خلق ایران که در ادامه راه سیاهکل به وجود آمد، متحد کرد.
اسدالله عَلَم در خاطراتش از قول شاه می نویسد: «عزم و اراده آنها اصلا ً باور کردنی نیست، حتی زنها تا آخرین نفس به جنگ ادامه می دهند، مردها قرص سیانور در دهانشان دارند و برای این که دستگیر نشوند خودکشی می کنند.» (امیر اسدالله علم، من و شاه، یادداشتهای محرمانه دربار سلطنتی ایران، ص146)
با رستاخیز سیاهکل و عملکرد جنبش فدایی، یک قطب بندی سیاسی بین جنبش آزادیخواهی و دیکتاتوری به وجود آمد. سازمان چریکهای فدایی خلق طی 7 سال مبارزه انقلابی و با پرداخت هزینه های سنگین در مبارزه بی امان با ساواک شاه، توانست پا برجا بماند و با وجود کمبودها و اشتباهات اش به یک جنبش اجتماعی بزرگ در آستانه قیام بهمن 1357 فرا روید و این درحالی بود که در تمام طول این دوره زیر شدیدترین ضربات دشمن قرار داشت و تمامی رهبران و بنیانگذاران آن در پیکارهای بی امان به شهادت رسیده بودند.
خمینی جلاد از همان ابتدا با فرومایگی در مقابل جنبش پیشتاز فدایی به موضع گیری پرداخت. او در پاسخ به نامه 6 اردیبهشت 1350 مسئول اتحادیه انجمنهای اسلامی در اروپا، در تاریخ 28 اردیبهشت 1350 نوشت: «باید حادثه سازیها و شایعه پردازیهایی را که در ممالک اسلامی برای تحکیم اساس حکومت استعماری است بررسی دقیق کنید، نظیر حوادث ترکیه و حادثه سیاهکل..» موضع خمینی آن چنان ننگین بود که وقتی این پیام در همان زمان در نشریه «اسلام مکتب مبارز»، ارگان اتحادیه انجمنهای اسلامی در اروپا به چاپ رسید، جمله «نظیر حوادث ترکیه و حادثه سیاهکل» حذف شد. (سید حمید روحانی (زیارتی)، نهضت امام خمینی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم پائیز 1374، جلد سوم، ص 486-487)
با قیام بهمن 1357 و تحمیل جمهوری اسلامی به مردم، این دشمنی در شکل تلاش گسترده و بی وقفه برای مخدوش کردن سیمای درخشان جنبش پیشتاز فدایی توسط نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی ادامه یافت.
با این وجود، تلاش خمینی و ادامه دهندگان راه او هرگز نتوانسته واقعیت را زیر انبوه چرندیاتی که تحت عنوان «تحقیق» و «بررسی تاریخی» منتشر می شود، پنهان کند و افزون برآن، مبارزه انقلابی علیه استبداد و ستم در ایران و در گوشه و کنار جهان نشان می دهد که سیاهکل نه یک تک نمونه و بی ارتباط با شرایط جامعه، بلکه پاسخی برای درهم شکستن قدرت مطلق بالاییها و ضعف مطلق پایینیها بود. ما سیمای حماسه آفرینان سیاهکل را در قیامهای مردم ایران در سال 1388 مشاهده کردیم و دیدیم که چگونه «آفتابکاران جنگل» تکثیر شد.
زنان و مردان ایران زمین!
کشور ما در یکی از حساس ترین و البته بحرانی ترین لحظات تاریخ خود قرار دارد. رژیم حاکم بر ایران بار این بحران را بر دوش مردم ستمدیده کشور ما قرار داده است.
خامنه ای برای حفظ ولایت ننگین اش حربه ای جز سرکوب مردم ایران و صدور تروریسم و بنیادگرایی ندارد.
در حالی که رژیم ناتوان از تامین اولیه ترین نیازهای مردم است و در حالی که ایران دارای فُرصَتهای بی نظیر برای استفاده از انرژی سالم و غیر فسیلی و ذحائر عظیم گاز است، خامنه ای زیر پوشش تولید انرژی هسته ای، میلیاردها دلار صرف پروژه جنگ افزار اتمی و صدور بنیادگرایی کرده و می کند.
در سال گذشته تحولات مهمی در عرصه داخلی و بین المللی به وقوع پیوست و سیمای جدیدی در جهان ما ترسیم شد. مواضع ما پیرامون این تحولات در بیانیه پایانی شورای عالی سازمان که به زودی تشکیل می شود، اعلام خواهد شد.
سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در آغاز چهل و پنجمین سال حیات خود یاد و خاطره همه ی زنان و مردان دلیر جنبش پیشتاز فدایی که در زندانهای شاه و شیخ، در پای چوبه های دار، در پیکار با دشمن و در راه هدفهای سِتُرگ جنبش کمونیستی ایران به شهادت رسیدند را گرامی می دارد.
ما از مبارزه نیروهای اجتماعی ((کارگران، معلمان و استادان، پرستاران، کارمندان، دانشجویان، روشنفکران، هنرمندان، کارکنان رسانه های جمعی و...) برای آزادی، دموکراسی و عدالت حمایت کرده و خاطره زنان و مردانی که در راه تحقق خواستهای ترقیخواهانه مردم ایران به شهادت رسیدند را گرامی می داریم.
ما از مبارزه به حق کارگران، مزدبگیران و کارکنان شرکتهای دولتی و خصوصی علیه نظام حاکم و سرمایه داری عنان گسیخته که تعرض به سطح زندگی و معیشت مردم را گسترش بی سابقه ای داده، حمایت می کنیم. مزد عادلانه و زندگی انسانی، اعتصاب، ایجاد تشکلهای مستقل کارگری و نظارت سازمان بین المللی کار بر حقوق کارگران، حق مسلم نیروهای کار ایران است و ما به طور پیگیر از آن حمایت می کنیم.
ما به همه ی زندانیان سیاسی و عقیدتی و به تمامی زنان و مردان ایران زمین که برای آزادی، دموکراسی، نابودی ستم جنسی، مذهبی و ملی، صلح و پیشرفت، عدالت و جدایی دین از دولت مبارزه می کنند، درود می فرستیم و خاطره تمامی کسانی که در راه تحقق خواستهای ترقیخواهانه مردم ایران به شهادت رسیدند را گرامی می داریم.
خواست اولیه و مقدم مردم ایران که همه ی شیفتگان آزادی در راه آن پیکار می کنند، سرنگونی رژیم حاکم با همه دسته بندیها و باندهای درونی آن و به سرانجام رساندن انقلاب دمکراتیک و استقرار یک نظام دمکراتیک و عرفی در ایران است. برای تحقق این خواست تاریخی مردم ایران است که ما از آلترناتیو شورای ملی مقاومت پشتیبانی کرده و به سهم خود در این ائتلاف دمکراتیک مداخله می کنیم. تلاشهای مذبوحانه برای درهم شکستن اتحاد ما در این شورا چه آگاهانه و از جانب نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی و چه ناآگاهانه و غرض ورزانه، نمی تواند خللی در عزم ما برای ادامه راهی که بدون تزلزل و فرصت طلبی انتخاب کرده ایم، ایجاد کند.
سازمان چریکهای فدایی خلق ایران همه ایرانیان آزادیخواه را به اتحاد و مبارزه برای ایجاد جبهه همبستگی به منظور سرنگونی رژیم استبدادی مذهبی ولایت فقیه و ایجاد یک جمهوری سکولار، دموکراتیک و مستقل فرا می خواند.
سازمان چریکهای فدایی خلق ایران
18بهمن

بن بست مذاکره برای مذاکره



فراسوی خبر دوشنبه 20 بهمن

بن بست مذاکره برای مذاکره

زینت میرهاشمی

خامنه ای روز یکشنبه  19 بهمن در سخن پراکنی خود ضمن اعلام موافقت با  «توافقی که بشود انجام بشود»، بار دیگر طرف مقابل را با تهدید مورد خطاب قرار داد که به امیال او تن دهند. برخورد دوگانه خامنه ای با تحریمها و تاثیر آن بر کشور در این سخنرانی کاملاً آشگار است.
در حالی که لغو تمامی تحریمها یکی از پایه ای ترین خواست رژیم برای نوشیدن زهر اتمی است، خامنه ای به کارگزاران اش با تشر می گوید؛ اگر توانستید «حربه تحریم» را از دست «دشمنان» بگیرید «چه بهتر».
البته وی روشن نکرد که چه راه حلهایی مد نظر اوست و این که چرا تا کنون برای لغو تحریمها که منجر به فاجعه اقتصادی شده، راه حلی پیدا نکرده است.
برآمد دیدارهای رنگارنگ و پر سر و صدای ظریف با کری همچنان بخش سری مذاکرات است که از دید مردم ایران پنهان می ماند. ظریف بعد از خوش و بشهای مطبوعاتی اعلام می کند اگر توافقی حاصل نشود «دنیا به آخر نمی رسد». به نظر می آید که ظریف نفس نفس زنان همچنان دنبال سیاست تبدیل تهدید به فرصت و خرید زمان از راه مذاکره و خوش و بش برای بارگاه خامنه ای است.
به نظر می آید علیرغم امیال درونی اوباما برای پرهیز از راه حلهای دشوار، «بحث و تبادل نظر» بین ظریف و کری در روز شنبه 18 بهمن در مونیخ، نشان دهنده سرسختی 6 کشور بزرگ در برابر رژیم است.
کاهش صادرات نفتی رژیم به «کمتر از یک پنجم» (نقل از وزیر نیروی روحانی)  و قرار گرفتن «اقتصاد ایران در شرایط دشوار و ویژه» (تسنیم، آدینه 17 بهمن) و رسیدن قیمت هر بشکه نفت از بالاتر از 100 دلار به 40 دلار تنها در چند ماه اخیر، رساندن پول به شریانهای اقتصادی در دست سپاه پاسداران را مشکل کرده است. بر همین منوال همزمان کردن خوردن زهر اتمی با لغو کامل تحریمها، برای رژیم و اختاپوس امنیتیها بسیار مهم است. پس «راه حل برون رفت» مورد انتظار ظریف، اگر به سود مردم ایران بخواهد تمام شود، خوراندن کامل زهر اتمی به ولی فقیه و حذف کامل توانایی ساخت سلاح اتمی است. هر راه حل دیگر که به کاهش فشار بین المللی از روی رژیم در جهت مماشات و فرصت دادن به رژیم بیانجامد به ضرر مردم ایران خواهد بود.
 
 http://www.iran-nabard.com/farasou/20bahman93.htm

۱۳۹۳ دی ۱۳, شنبه

پایین آوردن نرخ بیکاری با هزینه مزدبگیران

 

یکشنبه 14 دی 
پایین آوردن نرخ بیکاری با هزینه مزدبگیران
زینت میرهاشمی
رشد نرخ بیکاری با توجه به جمعیت جوان ایران، بار دیگر ناتوانی حکومتی فاسد را در رابطه با حل بحران بیکاری نشان داد. وضعیت بحرانی اقتصاد نشان می دهد که شعارهای حسن روحانی قبل از این که تاریخ مصرفشان به نیمه راه برسد، به مرحله کپک رسیده است.
پایوران دولت روحانی گفتند که ویرانه ای را از احمدی نژاد تحویل گرفتند و هرازگاهی نمونه ای از دزدیها و اختلاسهای یار و قارهای احمدی نژاد را از لابلای پرونده های فراموش شده، روی میز قرار دادند. اگر کشتی ورشکسته ولی فقیه بتواند چند سالی را دوام آورد، به کرسی نشستگانِ بعد از روحانی هم پرونده هایی از این دست را حتماً افشا خواهند کرد. به قول معروف خانه ی از پای بست ویران را نمی توان سقف بر آن بنا نهاد. اقتصادی که میزان صادرات و واردات آن غیر متعارف و رانت خواران، خودیها و آقازاده ها شبکه مافیای واردات را در اختیار دارند، تولید و صنعت جایی در آن ندارد.
روز شنبه 13 دی، رئیس اتاق بازرگانی در رابطه با توانایی صادرات گفت:«در صادرات عددی نیستیم.» (ایسنا). وی سهم ایران در مبادلات 45 هزار میلیارد تومانی جهانی را فقط  45/0 درصد دانست. وی گفت 85 درصد از این مقدار به درآمدهای نفتی مربوط می شود. سهم تنومند واردات و آن هم کالاهای بنجل روسیه و چین برای صنعت تولیدی ایران یک فاجعه اقتصادی است که مسبب اصلی آن حاکمیت است و تا هنگامی که این حکومت بر سر کار باشد و ساز و کار اقتصاد ایران در دست فاسدان باشد ما همواره با رشد بیکاری، تنگدستی و فقر بیشتر روبرو خواهیم بود.
حل بیکاری کارگران با هزینه صندوق بیمه بیکاری از جمله راه حلهایی است که نه تنها وضعیت کار و اشتغال را حل نخواهد کرد بلکه، سفره کارگران و مزدبگیران را لاغرتر خواهد کرد. تبدیل مالکیت واحدهای تولیدی به بخش به اصطلاح خصوصی و ایجاد بخش خصوصی شبه دولتی، تنها وظیفه اش ویران کردن واحدهای تولیدی قدیمی و به جیب زدن ثروتی هنگفت توسط عده ای و سر آخر عدم پرداخت حقوق کارگران و تعطیلی واحد تولیدی است. راه حل وزیر تعاون روحانی هم در همین ردیف است.
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی حسن روحانی روز سه شنبه 2 دی گفت؛ برای رفع بیکاری طرحی در دست است مبنی بر این که «مقرری بگیران بیمه بیکاری از طریق تعاونیها جذب بازار کار شوند.» وی گفت «2 هزار میلیارد تومان از اعتبارات صندوق بیمه بیکاری برای اشتغال مجدد مقرری بگیران بیمه بیکاری در بخش تعاونی هزینه خواهد شد.»
بر اساس طرح فوق، از یک سو کارفرمایان به بیکار کردن کارگران و مزدبگیران تشویق خواهند شد و از سویی دیگر با استفاده از جیب کارگران بیکار یعنی بیمه بیکاری، برای اشتغال و پرداخت حقوق تشویق خواهند شد.
روز شنبه 13 دی عبدالله وطن ‌خواه، یک فعال کارگری در این باره به ایلنا گفت:«این که دولت می‌خواهد از محل اعتبارات این صندوق، کارفرمایان را به استخدام دوباره کارگران بیکار ترغیب کند، عملی خلاف قانون است. این اقدام به معنی آن است که منابع صندوق بیمه بیکاری به نقد ینگی و سرمایه در گردش کارفرمایان تبدیل شود.»
این طرح در حالی مطرح می شود که هزینه کارگران در تولید، کمترین بخش را به خود اختصاص می دهد. این گونه راه حلها علیه کارگران و مزدبگیران بوده و منجر به تشدید بازهم بیشتر استثمار خواهد شد.